در گذشته باورهای زیادی، که اغلب آنها ریشههای خرافی و سطحی داشتهاند، رایج بوده است. علّت روشن است؛ از آنجاییکه اغلب مردمان در نواحی محتلف کشور بهنوعی مشقّات و سختیهایی در دسترسیهای آبی یا ساخت ابزار و آلات داشتهاند، همواره در جدال با محدودیتهای جغرافیایی و محیطی بودهاند و تلاش میکردهاند از راههای آسانتری به مقصد برسند. در این میان خرافات زیادی از ناآگاهی و سادگی افراد متولد میشدند که امروزه و با گذشتِ زمان به باورهای خاطرهآلودی تبدیل شدهاند که شنیدن و خواندنشان خالی از لطف نیست.
یکی از مهمترین شاخههای این باورهای خرافی حوزۀ طبیعت و جغرافیا را در بر میگیرد. برای نمونه در باورهای تاریخی شهرستان اردستان آمده است که در روزهای ابری که کلاغها سروصدا کرده و از روی پشتبام خانهها پایین میآیند و جستوخیز میکنند، برف میبارد. همچنین اردستانیها بر این باور بودند فردای شبهایی که شغالها زوزه میکشند، هوا آفتابی خواهد شد. یا برای مثال اگر رعدوبرق بزند و بلافاصله باران ببارد، به آن «وَشَن» گفته میشود که طبق اعتقادات، پس از «وَشَن» سالی خوب و پُربار در پیش است اما اگر باران نبارد، خشکسالی حاکم میشود. مردمان این خطّه پیشتر بر این باور بودهاند در زمستان هرگاه لایه ابری خاکیرنگ بر آسمان پدیدار شود، برف خواهد بارید. از دیگر باورهای اردستانیها در گذشته میتوان به این اشاره کرد که هر موقع باد از شمال بیاید، مقدمۀ خشک شدن هواست و هرگاه از جنوب حکایت از گرم شدن آن دارد، یا برای مثال «ستارۀ سهیل» اگر به روی دختری بخورد، خوشگل و سرخوسفید شده و اگر به میوه بخورد خوشمزه و خوشرنگ میشود و آفات و مضرات آن از بین میرود. همچنین دیده شدن «سیّارۀ زهره» هنگام غروب آفتاب از روی کوه کرکس، گویای سالی پُرآب و پُرباران خواهد بود، هالۀ ماه نیز نشانۀ بارشِ باران تلقی میشد.
از باورهای مردم نیشابور نیز به این رسم میتوان اشاره کرد که اگر دروگرها بههنگام دروی محصولات سالیانه به بوتۀ گندمی برخورد میکردند که دارای دو خوشۀ بههمچسبیده باشد، آن بوته را درو نکرده و رهایش میکنند تا زمانیکه تمام محصولات مزرعه درو شود. سپس صاحب زمین گوسفندی را دور بوته میگرداند، قربانی میکرد و گوشتش را میان مردم روستا تقسیم میکردند. آنها معتقد بودند این کار برکت زمین را برای سال بعد افزایش میدهد.
منابع: مقالۀ «اعتقادات مردم اردستان» نوشتۀ احسانالله هاشمی، مجلّۀ «اطلاعات هفتگی» شماره ۳۶۴، نوشتۀ سیدعلیاصغر حسینی، مجلّۀ «هنر و مردم» نوشتۀ منوچهر کلانتری و کتاب «فرهنگ مردم (فولکلور ایران)» تألیف سیدعلی میرنیا.
0 دیدگاه