گروه زندگی_ مریم سمائی: اینجا چایخانه حضرت امام رضا (ع) است در روز سوم شهادت امام حسین(ع). صدای جیرنگ جیرنگ فنجان های قهوه خوری به گوش میرسد. عده ای در حال شستن فنجان ها هستند و عده ای در حال ریختن قهوه در فنجان. یکی در آن میان با خودش زمزمه میکند: ما عاشقت از روز الستیم رضا/ دلداده مشهد تو هستیم رضا/ با آرزوی زیارت شش گوشه/ بر پنجره ات دخیل بستیم رضا...
در میان شلوغی جمعیت بانی جوان را که ایده پخش قهوه یزدی در میان زوار امام رضا (ع) را داده و در حال اجرای آن است پیدا می کنیم. «محمد جواد اسدی» فردی که به قول خودش از بچگی به همراه پدرش افتخار نوکری امام حسین(ع) و ائمه اطهار را دارد.
او ماجرای ورود قهوه یزدی به صحن و سرای امام رضا(ع) را اینطور برایمان تعریف می کند:«زمستان سال پیش بود که توفیق پیدا کردیم که به مشهد و زیارت امام رضا(ع) برویم. غروب بود و ما در صحن کوثر نشسته بودیم که یک استکان قهوه به ما تعارف کردند. تشکر کردیم و قهوه را خوردیم اما این قهوه از نظر طعم و نحوه طبخ با قهوه های یزدی فرق داشت. از خادم امام رضا پرسیدم که این قهوه چطور درست شده؟ او که لهجه یزدی را شناخت با لبخندی گفت چرا همه یزدی ها این سوال را از ما می پرسند ؟ جواب دادم چون خیلی با قهوه یزدی فرق دارد. این قهوه بسیار تلخ و غلیظ است اما قهوه یزدی اینطور نیست. هل و گلاب دارد. شکر و نبات دارد و شروع کردم به توضیح دادن نحوه درست کردن قهوه یزدی. او با متانت تمام صحبت های ما را شنید و در آخر گفت میخواهید برنامه اش را جور کنیم تا قهوه یزدی به زوار بدهیم. بی معطلی گفتم چرا که نه و شماره تلفن ها رد و بدل شد.
قهوه یزدی برای روز عزاست
خلاصه وارد یزد که شدم برای دوستانم ماجرا را تعریف کردم و گفتم حاضرید برویم صحن امام رضا(ع) و قهوه یزدی درست کنیم آنها در ابتدا باورشان نمیشد و میگفتند مگر اجازه می دهند ما به چایخانه حضرتی برویم و قهوه درست کنیم اصلا مگر می شود و ... اما بعد همه با هم همراه شدیم و به آن خادم زنگ زدیم. او پس از شنیدن تمایل ما به درست کردن قهوه یزدی تقویمش را نگاهی انداخت و گفت روز اول عید نوروز چطور است؟
برایش توضیح دادم که قهوه یزدی در مراسم عزاداری ائمه و همچنین مجالس ختم توزیع میشود بنابراین باید روز عزا باشد. او دوباره نگاهی به تقویمش کرد و گفت اولین روزی که می توانم پیشنهاد دهم روز شهادت امام علی (ع) است .ما هم گفتیم همان روز می آییم و برنامه ریزی ها از همان جا شروع شد.
در ابتدا برآورد هزینه کردیم و معلوم شد که برای درست کردن 80 کیلو قهوه به پول زیادی نیاز داریم خلاصه به هر که رسیدیم ماجرا را شرح دادیم و در گروههای مختلف یزد فراخوان زدیم تا هزینه این اقدام بزرگ تامین شود و همه در این کار خیر سهیم شوند.
خواست امام رضا(ع) بود و انجام شد
او سینی قهوه ها را به دست همکارش می دهد و دوباره می گوید: «شاید برایتان جالب باشد بدانید این 80 کیلو قهوه چطور تهیه شد. دایی من مغازه قهوه فروشی دارد او 10 سال است که با شرکتی کار میکند که قهوه ها را یا به صورت آسیاب شده یا به صورت دانه های قهوه تحویل می دهد اما نکته ای که هست این است که این شرکت تا پول کامل قهوه درخواستی را نگیرد فاکتور نمیکند و قهوه ارسال نمیشود. خلاصه از دایی ام خواستیم که سفارش 80 کیلو قهوه را به این شرکت بدهد و خودمان هم در حال جمع آوری مبالغ بودیم. چند روزی گذشت و متوجه شدیم که حتی یک سوم برآورد ما هم پول جمع نشده بنابراین به دایی ام زنگ زدم و گفتم که سفارش قهوه را کم کن چون فکر نکنم که مبلغ جور شود. دایی ام از پشت تلفن خندید و گفت دایی جان این کار دست من و تو نیست امام رضا خودش همه چیز را جور کرده و این کار انجام میشود. او برایم گفت که دیروز با شرکت تماس گرفته تا درباره نحوه کم و زیاد کردن سفارش بپرسد که مسوول ثبت گفته بچه ها قهوه درخواستی شما را ارسال کرده اند و الان در راه یزد است. هزینه را کم کم پرداخت کنید. آنجا بود که گفتم یا امام رضا(ع) خودت نیت 80 کیلو قهوه داری پس کار شدنی است و حتما انجام می شود.
دعوت نامه هایی از سوی امام رئوف
نگاهی به بارگاه امام رضا می اندازد و با بغضی در گلو ادامه میدهد: «خود آقا همه چیز را درست کرد و ما در ماه رمضان و در روز شهادت حضرت علی(ع) 40 هزار قهوه در صحن کوثر بین زوار پخش کردیم. همه پای کار آمده بودند حتی کسانی بودند که من اصلا نمی شناختم اما آمده بودند و دیگ های قهوه را هم می زدند و در کارها کمک میکردند. وقتی با آنها صحبت میکردم و از قصه آمدنشان می شنیدم ،میدیدم که انگار خود حضرت دست روی آن فرد گذاشته و گفته تو برای کمک بیا و خودش دعوتنامه فرستاده است.
از او میخواهیم کمی از خاطرات دوستانی که در این کار خیر همراه بودند تعریف کند که می گوید:« خاطره برای گفتن بسیار است اما اجازه بدهید خاطرات بین خودمان و خدایمان باقی بماند.»
بعد ادامه می دهد: «امروز برای بار دوم است که قهوه یزدی در صحن کوثر امام رضا پخش می شود. ماه محرم که شروع شد یکی از دوستان بافقی زنگ زد و گفت اگر باز هم قصد درست کردن قهوه یزدی در حرم امام رضا را دارید ما هستیم ما هم گفتیم بسم الله و تاریخ روز سوم شهادت امام حسین از سوی آستان به ما پیشنهاد شد. خدا را صد هزار بار شکر می کنم که این بار هم روسفید شدیم و با یاری همه مردم و خیرین قهوه ها آماده و در روز عزای حسین(ع) بین زوار پخش شد.
دوباره نم اشک در چشمانش می نشیند و در حالی که صدایش بغض دارد میگوید:« باعث افتخار من است که الان رو به روی صحن و سرای امام رضا ایستاده ام و خادمی بارگاهش را میکنم. از امام رضا ممنونم که این توفیق را به من داد تا در روز شهادت جدشان حسین (ع) خدمتگذار زوارش باشم. دوباره سینی پر از قهوه ای را که آماده کرده به دست دوستش می سپارد و خودش رهسپار حرم می شود.»
0 دیدگاه