محرم را باید موسم و فصلی برای دانستن و آموختن تلقی کرد. اگر امام حسین، شهید راه دین است، پس بهترین کارها در محرم، افزایش معرفت دینی است. آنچه در ادامه میخوانید، درسهای عاشورایی از کلام فقیه مکتب آلالله آقا سید علی خامنهای است.
سه عنصر اصلی در قیام سیدالشهدا
عاشورا یک حادثه تاریخیِ صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمی برای امت اسلام بود. حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) با این حرکت یک سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم نیست؛ یک چیزِ مرکب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حرکت حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت و عنصر عاطفه.
عنصر عقل
عنصر منطق و عقل در این حرکت، در بیانات آن بزرگوار متجلی است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جمله این بیانات نورانی، بیانکننده یک منطق مستحکم است. خلاصه این منطق هم این است که وقتی شرایط وجود داشت و متناسب بود، وظیفه مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام خطر داشته باشد در عالیترین مراحل، یا نداشته باشد. خطرِ بالاترین، آن است که انسان جان خود و عزیزان و نوامیس نزدیک خود - همسر، خواهر، فرزندان و دختران - را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد. اینها چیزهایی است که از بس تکرار شده، برای ما عادی شده، در حالی که هر یک از این کلمات، تکاندهنده است.
اگر به موقع اقدام نکنیم ارکان ایمان و اسلام را بهجا نیاوردیم
بنابراین، حتی اگر خطر در این حد هم وجود داشته باشد، وقتی شرایط برای اقدام متناسبِ با این خطر وجود دارد، انسان باید اقدام کند و دنیا نباید جلوی انسان را بگیرد؛ ملاحظهکاری و محافظهکاری نباید مانع انسان شود؛ لذت و راحت و عافیتِ جسمانی نباید مانع راهِ انسان شود؛ انسان باید حرکت کند. اگر حرکت نکرد، ارکان ایمان و اسلام او بر جا نیست. «انّ رسولاللَّه (صلّیاللَّهعلیهوآله) قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه و لم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علیاللَّه ان یدخله مدخله»؛ منطق، این است. وقتی اساس دین در خطر است، اگر شما در مقابل این حادثه فجیع، با قول و فعل وارد نشوید، حقِ علیاللَّه است که انسان بیمسؤولیت و بیتعهد را با همان وضعیتی که آن طرف مقابل - آن مستکبر و آن ظالم - را با آن روبهرو میکند، مواجه کند.
عنصر حماسه و مقاومت، حسین در قله عزت است
عنصر دوم، حماسه است؛ یعنی این مجاهدتی که باید انجام بگیرد، باید با عزت اسلامی انجام بگیرد؛ چون «العزّة للَّه و لرسوله و للمؤمنین». مسلمان در راه همین حرکت و این مجاهدت هم، بایستی از عزت خود و اسلام حفاظت کند. در اوج مظلومیت، چهره را که نگاه میکنی، یک چهره حماسی و عزتمند است. اگر به مبارزات سیاسی، نظامیِ گوناگونِ تاریخ معاصر خودمان نگاه کنید، حتی آنهایی که تفنگ گرفتهاند و به جنگ رویاروی جسمی اقدام کردهاند، میبینید که گاهی اوقات خودشان را ذلیل کردند! اما در منطق عاشورا، این مسأله وجود ندارد؛ همان جایی هم که حسینبنعلی (علیهالسّلام) یک شب را مهلت میگیرد، عزتمندانه مهلت میگیرد؛ همان جایی هم که میگوید: «هل من ناصرٍ» - استنصار میکند - از موضع عزت و اقتدار است؛ آن جایی که در بین راه مدینه تا کوفه با آدمهای گوناگون برخورد میکند و با آنها حرف میزند و از بعضی از آنها یاری میگیرد، از موضع ضعف و ناتوانی نیست؛ این هم یک عنصر برجسته دیگر است.
این عنصر در همه مجاهداتی که رهروان عاشورایی در برنامهی خود میگنجانند، باید دیده شود. همه اقدامهای مجاهدتآمیز - چه سیاسی، چه تبلیغی، چه آنجایی که جای فداکاری جانی است - باید از موضع عزت باشد. در روز عاشورا در مدرسه فیضیه، چهره امام را نگاه کنید: یک روحانیای که نه سرباز مسلح دارد و نه یک فشنگ در همه موجودی خود دارد، آنچنان با عزت حرف میزند که سنگینی عزت او، زانوی دشمن را خم میکند؛ این موضع عزت است. امام در همه احوال همینطور بود؛ تنها، بیکس، بدون عِدّه و عُدّه، اما عزیز؛ این چهره امام بزرگوار ما بود.
عنصر عاطفه، اصلا حسین جنس غمش فرق میکند
عنصر سوم، عاطفه است؛ یعنی هم در خود حادثه و هم در ادامه و استمرار حادثه، عاطفه یک نقش تعیینکنندهای ایجاد کرده است، که باعث شد مرزی بین جریان عاشورایی و جریان شیعی با جریانهای دیگر پیدا شود. حادثه عاشورا، خشک و صرفاً استدلالی نیست، بلکه در آن عاطفه با عشق و محبت و ترحم و گریه همراه است. قدرت عاطفه، قدرت عظیمی است؛ لذا ما را امر میکنند به گریستن، گریاندن و حادثه را تشریح کردن.
زینب کبری (سلاماللَّهعلیها) در کوفه و شام منطقی حرف میزند، اما مرثیه میخواند؛ امام سجاد بر روی منبر شام، با آن عزت و صلابت بر فرق حکومت اموی میکوبد، اما مرثیه میخواند. این مرثیهخوانی تا امروز ادامه دارد و باید تا ابد ادامه داشته باشد، تا عواطف متوجه بشود. در فضای عاطفی و در فضای عشق و محبت است که میتوان خیلی از حقایق را فهمید، که در خارج از این فضاها نمیتوان فهمید. این سه عنصر، سه عنصر اصلیِ تشکیلدهنده حرکت عاشورایی حسینبنعلی (ارواحنافداه) است که یک کتاب حرف است و گوشهای از مسائل عاشورای حسینی است؛ اما همین یک گوشه برای ما درسهای فراوانی دارد.
0 دیدگاه