تحلیلی حریم نیوز: عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین با بیان اینکه خطخطی کردن یک روش برای بیان احساسات است، گفت: در مورد دلایل ترسیم اشکال خط خطی به یک دلیل نمیشود اشاره کرد؛ این رفتار را نه میتوان بیاهمیت دانست، نه میتوان آنقدر بزرگ کرد که یک نتیجهگیری کلی بگیریم و فرد را دارای اختلال بدانیم.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی حریم نیوز:
محمود بهرامخانی : بعضی از افراد برای تمرکز روی حرفی که میزنند یا حرفی که میشنوند عادت دارند قلمبهدست بگیرند یا بنویسند، نتبردارند و خط خطی بکنند یا یکشکلی را ترسیم کنند. یا حتی گاهی اوقات از بیحوصلگی برای شنیدن حرفهایی از سمت طرف مقابل، شروع به کشیدن خطهای نامفهوم میکند که پیام غیرکلامی است بابت اینکه من حرفهایت را دوست ندارم.
وی افزود: بخش عمدهای از پیامها که انسانها به همدیگر منتقل میکنند بهصورت غیرکلامی است. متأسفانه انسانها از طریق بیان خیلی موضوعات را سانسور میکنند. چون معمولاً در ضمیر ناخودآگاه آن مواردی که دوست نداریم دیگران بدانند و یا بفهمند، وقتی به زبان آورده میشود بهشدت مورد سانسور قرار میگیرد. گاهی دلیلش این است که حرفهای طرف مقابل یا خودش را کمارزش جلوه دهیم در اینجا تماس چشمی نداریم و خودمان را به یک موضوع دیگر مثل خطخطی کردن یا نقاشی مشغول میکنیم و همچنین در برخی اوقات احساسات خودشیفتگی به این شکل نشان داده میشود.
این دکترای روانشناسی بالینی با اشاره به دلایل دیگر خطخطی کردنهای نامفهوم و بیدلیل اظهار کرد: ترسیم نقوش و خطوط یک شیوه کنترل احساسات و هیجانات است. هر احساسی ازجمله عصبانیت، اضطراب، ناامیدی، ترس و هر چیزی که درآن لحظه فرد تجربه میکند؛ بههرحال یک رفتار و نشانه است و این رفتار را نه میتوان بیاهمیت دانست، نه میتوان آنقدر بزرگ کرد که یک نتیجهگیری کلی بگیریم و فرد را دارای اختلال بدانیم.
وی بابیان اینکه گاهی اوقات نوع طرحهایی که کشیده میشود، حاکی از مشکل در ادراک بینایی حرکتی است اظهار کرد: مشکل در ادراک بینایی و حرکتی ممکن است حاکی از یک سری مشکلات هیجانی و شدت اختلال هم باشد. لازم به ذکر است مشکل در ادراک بینایی حرکتی لزوماً به معنای ترسیم این خطوط نخواهد بود.
بهرامخانی گفت: بعضی وقتها مشکل ناتوانی یادگیری است. مثلاً فردی نمیتواند سازماندهی ذهنی خوبی داشته باشد و نمیتواند طرحهای منسجمی در ذهن خود شکل دهد و مجبور است همه اینها را روی کاغذ بیاورد و به یک ثبات و انسجامی دست پیدا کند. هرچند خود همین رفتار و ترسیم خطوط به نظر میآید که خوب باشد و فرد سعی میکند از یک ابزار دیگری برای رفع آن نقص استفاده کند. مانند شخص نابینا که از حسهای دیگرش بیشتر استفاده میکند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا این تصاویر میتواند بیانگر آنچه باشد که در زندگی جریان دارد، خاطرنشان کرد: بخش عمده تصاویر نامفهومی که فرد بهتنهایی نشسته فکر میکند و نقاشی میکشد به دنیای درون انسان برمیگردد. مثلاً فردی از روی عصبانیت شروع به خط خطی کردن میکند، در اینجا درست است که این حرکت حاصل تلنگری از محیط به سمت فرد عصبانی است ولی اینکه در درون او چه گذشته و چه بوده علت اصلی عصبانی شدن اوست. پس درنتیجه این محتویاتی که روی کاغذ توسط قلم برونریزی میشود بیشتر از اینکه مربوط به زندگی روزمره و جریان زندگی باشد، عمدتاً به دنیای درونی برمیگردد.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: دنیای درونی ما یعنی اینکه افکار و احساساتی که داریم یا مهمتر از همه برداشتی که از خودمان و دیگران داریم، تاثیر زیادی میگذارد که ما چه خطوط و نقشها و شکلهایی بکشیم و چه واکنشهایی نشان دهیم.
وی با بیان اینکه ترسیم اشکال لزوماً غیرعادی نیست، اظهار کرد: خیلی سخت است که قضاوت کنیم و بگوییم حتماً یک رفتار غیرعادی است. شاید یک رفتار اجتماعی نباشد یعنی به لحاظ اجتماعی مؤدبانه نباشد وقتی کسی حرف میزند اجتماعی آن است که تماس چشمی داشته باشیم و قوانین مؤثر در ارتباط بین فردی را رعایت کنیم. برقراری تماس چشمی، رعایت عدالت در صحبت کردن و تأکید کردن و بیان احساسات و عواطف با سر تکان دادن و تأیید ازجمله اصول ارتباط اجتماعی است.
این عضو هیئتعلمی دانشکده پزشکی ادامه داد: این رفتار و کشیدن خطوط به مکان، شرایط و بافتی که در آن قرار گرفتهایم برمیگردد. مثلا طرف مقابل صحبت، دوست خیلی نزدیک باشد ممکن است از این رفتار ما ناراحت نشود و غیرمؤدبانه هم نباشد ولی در یک محیط و بافت دیگر ممکن است این رفتار کاملاً غیرعادی و غیرمؤدبانه باشد.
مشکلات روانی از روی چند خط قابل تشخیص نیست
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تشخیص ناخوشیها از طریق این اشکال امکانپذیر است، تصریح کرد: روانکاوها و روانشناسها از روی چند تا خط و نقاشی نمیتوانند ناخوشیها و اختلال روانی در افراد را تشخیص دهند و تمام این اشکال برای روانشناس یک نشانه و تلنگر است.
این استاد دانشگاه با ذکر مثالی افزود: خطوط خیلی پررنگ کشیدن دایره بهجای نقطهها، طرحها خیلی درهم و شکلهای خیلی نوکتیز؛ شاید نشانه عصبانیت باشد و فرد با این رفتار برونریزی میکند و عصبانیت خودش را نشان میدهد. افراد اسکیزوفرنی ممکن است طرحهایی که میکشند خیلی باهم همپوشانی داشته باشند، تصاویر خیلی رویهم قرار بگیرند، تکرارپذیری در طرحها خیلی زیاد است که به آن درجاماندگی گفته میشود.
وی با اشاره به شناسایی ویژگیهای شخصیتی از روی این نقوش خاطرنشان کرد: در مورد شخصیت آدمها یک سری آزمون استاندارد داریم از نوع فرافکن یا آزمونهایی که با قلم و کاغذ است. یک تعداد سؤال وجود دارد که فرد باید به آنها پاسخ دهد بعد پاسخهای فرد در یک سری تفسیرها قرار میگیرد و یک نتیجه از آن استخراج میشود. در مورد آزمونهای فرافکن کار یک مقدار پیچیدهتر است یعنی سؤال مستقیمی وجود ندارد که فرد پاسخگو باشد بلکه بایستی چیزهایی را تعریف کند و ذهنیت خودش را فرافکنی کند.
بهرامخانی گفت: بنده بهشدت مخالف ابزارهایی هستم که در اینترنت گذاشته میشود یا در همایشها یک سری پرسشنامه به افراد داده میشود تا پر کنند و با ترسیم چند خطوط در مورد یک آدم قضاوت کنند و چقدر این میتواند تأثیرگذار باشد روی فردی که احساسات خاصی دارد و میتواند حتی آسیبزننده باشد.
وی بیان کرد: اعتقادم بر این است که تشخیص، شناسایی، ارزیابی و سنجش آدمها و قضاوت در موردشان که آیا اختلال دارند یا ندارند، با چهار نشانه از خط و خطوط غیرقابل تشخیص است و شیوه ما در روانکاوی و رواندرمانی اینگونه نیست. با برگزاری جلسات متعدد با مراجعهکنندههایی که خود متقاضی روانکاوی هستند؛ هرروز اطلاعات بیشتری از این افراد کسب میکنیم و بهصورت کلامی و غیرکلامی شناخت بیشتر به دست میآوریم.
این روانشناس بالینی افزود: یک بخش از روان انسانها ناخودآگاه است. احساسات، افکار، ایدهها، ترسها، اضطرابها و آرزوهایشان بلافاصله قابل دریافت نیست و کسی که ادعا میکند با یک آزمون و با یک نشانه مشکلات روانی را شناسایی و تشخیص میدهد؛ بهشدت غیرعلمی و غیراخلاقی و سودجویانه سخن میگوید.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین اظهار کرد: روی امضای افراد هم تحلیلهایی انجام میدهند اما یک مشکلی که من با این رفتارها و عملکردها دارم این است که امضا یک نشانه است. از روی یک امضا و یک خط، گفتن شخصیت و قضاوت فرد خیلی ناعادلانه است. نکته مهم اینکه درست است موضوع بحث خط کشیدن است اما تفسیر اینها در بافتی که صورت میگیرد باید دقیق بررسی شود مثلاً اگر فردی در ارتباط با رئیسش حرفی بزند کاری انجام دهد معانی متفاوتی دارد تا زمانی که حرفی با مادرش بگوید یا بشنود و اینکه در چه فضایی و چه موقعیت مکانی و چه احوالاتی باشد نیز خیلی مهم است.
این دکترای روانشناسی بالینی با اشاره به دلایل دیگر خطخطی کردنهای نامفهوم و بیدلیل اظهار کرد: ترسیم نقوش و خطوط یک شیوه کنترل احساسات و هیجانات است. هر احساسی ازجمله عصبانیت، اضطراب، ناامیدی، ترس و هر چیزی که درآن لحظه فرد تجربه میکند؛ بههرحال یک رفتار و نشانه است و این رفتار را نه میتوان بیاهمیت دانست، نه میتوان آنقدر بزرگ کرد که یک نتیجهگیری کلی بگیریم و فرد را دارای اختلال بدانیم.
وی بابیان اینکه گاهی اوقات نوع طرحهایی که کشیده میشود، حاکی از مشکل در ادراک بینایی حرکتی است اظهار کرد: مشکل در ادراک بینایی و حرکتی ممکن است حاکی از یک سری مشکلات هیجانی و شدت اختلال هم باشد. لازم به ذکر است مشکل در ادراک بینایی حرکتی لزوماً به معنای ترسیم این خطوط نخواهد بود.
بهرامخانی گفت: بعضی وقتها مشکل ناتوانی یادگیری است. مثلاً فردی نمیتواند سازماندهی ذهنی خوبی داشته باشد و نمیتواند طرحهای منسجمی در ذهن خود شکل دهد و مجبور است همه اینها را روی کاغذ بیاورد و به یک ثبات و انسجامی دست پیدا کند. هرچند خود همین رفتار و ترسیم خطوط به نظر میآید که خوب باشد و فرد سعی میکند از یک ابزار دیگری برای رفع آن نقص استفاده کند. مانند شخص نابینا که از حسهای دیگرش بیشتر استفاده میکند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا این تصاویر میتواند بیانگر آنچه باشد که در زندگی جریان دارد، خاطرنشان کرد: بخش عمده تصاویر نامفهومی که فرد بهتنهایی نشسته فکر میکند و نقاشی میکشد به دنیای درون انسان برمیگردد. مثلاً فردی از روی عصبانیت شروع به خط خطی کردن میکند، در اینجا درست است که این حرکت حاصل تلنگری از محیط به سمت فرد عصبانی است ولی اینکه در درون او چه گذشته و چه بوده علت اصلی عصبانی شدن اوست. پس درنتیجه این محتویاتی که روی کاغذ توسط قلم برونریزی میشود بیشتر از اینکه مربوط به زندگی روزمره و جریان زندگی باشد، عمدتاً به دنیای درونی برمیگردد.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: دنیای درونی ما یعنی اینکه افکار و احساساتی که داریم یا مهمتر از همه برداشتی که از خودمان و دیگران داریم، تاثیر زیادی میگذارد که ما چه خطوط و نقشها و شکلهایی بکشیم و چه واکنشهایی نشان دهیم.
وی با بیان اینکه ترسیم اشکال لزوماً غیرعادی نیست، اظهار کرد: خیلی سخت است که قضاوت کنیم و بگوییم حتماً یک رفتار غیرعادی است. شاید یک رفتار اجتماعی نباشد یعنی به لحاظ اجتماعی مؤدبانه نباشد وقتی کسی حرف میزند اجتماعی آن است که تماس چشمی داشته باشیم و قوانین مؤثر در ارتباط بین فردی را رعایت کنیم. برقراری تماس چشمی، رعایت عدالت در صحبت کردن و تأکید کردن و بیان احساسات و عواطف با سر تکان دادن و تأیید ازجمله اصول ارتباط اجتماعی است.
این عضو هیئتعلمی دانشکده پزشکی ادامه داد: این رفتار و کشیدن خطوط به مکان، شرایط و بافتی که در آن قرار گرفتهایم برمیگردد. مثلا طرف مقابل صحبت، دوست خیلی نزدیک باشد ممکن است از این رفتار ما ناراحت نشود و غیرمؤدبانه هم نباشد ولی در یک محیط و بافت دیگر ممکن است این رفتار کاملاً غیرعادی و غیرمؤدبانه باشد.
مشکلات روانی از روی چند خط قابل تشخیص نیست
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تشخیص ناخوشیها از طریق این اشکال امکانپذیر است، تصریح کرد: روانکاوها و روانشناسها از روی چند تا خط و نقاشی نمیتوانند ناخوشیها و اختلال روانی در افراد را تشخیص دهند و تمام این اشکال برای روانشناس یک نشانه و تلنگر است.
این استاد دانشگاه با ذکر مثالی افزود: خطوط خیلی پررنگ کشیدن دایره بهجای نقطهها، طرحها خیلی درهم و شکلهای خیلی نوکتیز؛ شاید نشانه عصبانیت باشد و فرد با این رفتار برونریزی میکند و عصبانیت خودش را نشان میدهد. افراد اسکیزوفرنی ممکن است طرحهایی که میکشند خیلی باهم همپوشانی داشته باشند، تصاویر خیلی رویهم قرار بگیرند، تکرارپذیری در طرحها خیلی زیاد است که به آن درجاماندگی گفته میشود.
وی با اشاره به شناسایی ویژگیهای شخصیتی از روی این نقوش خاطرنشان کرد: در مورد شخصیت آدمها یک سری آزمون استاندارد داریم از نوع فرافکن یا آزمونهایی که با قلم و کاغذ است. یک تعداد سؤال وجود دارد که فرد باید به آنها پاسخ دهد بعد پاسخهای فرد در یک سری تفسیرها قرار میگیرد و یک نتیجه از آن استخراج میشود. در مورد آزمونهای فرافکن کار یک مقدار پیچیدهتر است یعنی سؤال مستقیمی وجود ندارد که فرد پاسخگو باشد بلکه بایستی چیزهایی را تعریف کند و ذهنیت خودش را فرافکنی کند.
بهرامخانی گفت: بنده بهشدت مخالف ابزارهایی هستم که در اینترنت گذاشته میشود یا در همایشها یک سری پرسشنامه به افراد داده میشود تا پر کنند و با ترسیم چند خطوط در مورد یک آدم قضاوت کنند و چقدر این میتواند تأثیرگذار باشد روی فردی که احساسات خاصی دارد و میتواند حتی آسیبزننده باشد.
وی بیان کرد: اعتقادم بر این است که تشخیص، شناسایی، ارزیابی و سنجش آدمها و قضاوت در موردشان که آیا اختلال دارند یا ندارند، با چهار نشانه از خط و خطوط غیرقابل تشخیص است و شیوه ما در روانکاوی و رواندرمانی اینگونه نیست. با برگزاری جلسات متعدد با مراجعهکنندههایی که خود متقاضی روانکاوی هستند؛ هرروز اطلاعات بیشتری از این افراد کسب میکنیم و بهصورت کلامی و غیرکلامی شناخت بیشتر به دست میآوریم.
این روانشناس بالینی افزود: یک بخش از روان انسانها ناخودآگاه است. احساسات، افکار، ایدهها، ترسها، اضطرابها و آرزوهایشان بلافاصله قابل دریافت نیست و کسی که ادعا میکند با یک آزمون و با یک نشانه مشکلات روانی را شناسایی و تشخیص میدهد؛ بهشدت غیرعلمی و غیراخلاقی و سودجویانه سخن میگوید.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین اظهار کرد: روی امضای افراد هم تحلیلهایی انجام میدهند اما یک مشکلی که من با این رفتارها و عملکردها دارم این است که امضا یک نشانه است. از روی یک امضا و یک خط، گفتن شخصیت و قضاوت فرد خیلی ناعادلانه است. نکته مهم اینکه درست است موضوع بحث خط کشیدن است اما تفسیر اینها در بافتی که صورت میگیرد باید دقیق بررسی شود مثلاً اگر فردی در ارتباط با رئیسش حرفی بزند کاری انجام دهد معانی متفاوتی دارد تا زمانی که حرفی با مادرش بگوید یا بشنود و اینکه در چه فضایی و چه موقعیت مکانی و چه احوالاتی باشد نیز خیلی مهم است.
0 دیدگاه