او پرسش «چرا از حافظ فال میگیرند؟» را مهمترین سوالی میداند که بشود درباره حافظ مطرح کرد و اظهار میکند: همه خصوصیات دیگر این مرد بر گِرد این مسئله الان گره خورده است؛ برای اینکه یک وجه استثنایی است در مورد حافظ که تنها کتابی است که در زبان فارسی ازش فال گرفته میشود. ما نمیدانیم از کی شروع شده است ولی لااقل در تمام دورانی که چاپ جریان داشته و کتابها به صورت متعدد در دست مردم بوده، از آن زمان تا امروز از حافظ فال میگیرند. این نه تنها در زبان فارسی بلکه گمان میکنم تا آنجا که من بدانم در هیچ زبانی، کتابی نیست که بشود از آن فال گرفت یعنی مردم یک همچون ماموریتی را به آن کتاب واگذار کرده باشند.
این پژوهشگر میافزاید: زبان کنایه و دوپهلو است که حافظ به کار میبرد. هیچکدام از شعرای ایرانی نتوانستهاند به اندازه حافظ و مانند حافظ این زبان کنایه و دوپهلو را داشته باشند؛ و چنانکه میدانید تمام غزلیات یک نوع حالت دوپهلو دارند به این معنی که دو نوع مفهوم میشود از این شعرها گرفت، این چیزی است که بسیار آمادگی دارد مانند فال دربیاید، زمانی که میتوان دو یا چند برداشت داشت، فرض کنید یک برداشت به طرف چپ یکی به طرف راست یکی به طرف زمین یکی به طرف آسمان، این برداشتها کمک میکند این ایهام و کنایهای که هست و برداشتهای مختلفی که ایجاد کرده شما را کمک میکند خودتان برداشت کنید نه اینکه شعر به شما بگوید بلکه شما آن علاقه درونی خودتان را به حساب شعر میگذارید و آنچه را از زبان او میخواهید بشنوید از زبان خودتان در واقع از درون خودتان میشنوید. بنابراین این یک مورد مهمی است که کمک کرده است به ابهام خاص حافظ.
اسلامی ندوشن حافظ را شاعر عوام و خواص میخواند و میگوید: این هم خاصیت حافظ است که هم خواص از او بهره بگیرند و هم اشخاص کمسواد، اشخاصی که به زحمت خواندن میدانند، دیوان او را با آواز بلند میخوانند و تسلی پیدا میکنند، و این خاصیت همین کلمات و موسیقی کلام است که میتواند یک همچین حالت تسلی خاطر ببخشد به کسان و همانطور که عرض کردم، این شاعر را آورده در سطح وسیع مردم عادی و در عین حال مشکلترین شاعر فارسی شناخته شده و به صورت یک موجود معمایی او را در آغوش گرفته.
این صفحه همچنین بخشی از کتاب «گفتن نتوانیم، نگفتن نتوانیم» اسلامی ندوشن را درباره حافظ به اشتراک گذاشته است: «حافظ اگر تا این پایه مورد قبول مردم قرار گرفته، برای آن است که الگوی وجدان آگاه و ناآگاه ایرانی بوده و به زبان کنایه گفته است آنچه را که دیگران نگفتهاند و یا ناتمام گفتهاند. مردم صدای درون خود را از زبان او میشنوند و حیرت میکنند از اینکه او آنگونه به سراچه ضمیر آنان راه یافته. به این سبب به او لقب «لسان الغیب» دادهاند و از دیوانش فال میگیرند.»
انتهای پیام
0 دیدگاه