این داستاننویس و منتقد ادبی درباره وضعیت ادبیات و کتاب در سال ۱۴۰۰، با اشاره به کار تحقیقیای که برای خانه کتاب در این زمینه انجام داده، اظهار کرد: یکی از موضوعات افزایش نویسندگان زن است. در چند سال اخیر ورود نویسندگان خانم به ادبیات رو به افزایش بوده و در یکی دو سال اخیر هم این روند حفظ شده است. دیگری جوان شدن نویسندگان ایرانی است؛ پیشتر عمده کتابهای منتشرشده مربوط به نویسندگان بالای ۵۰ سال بود اما حالا کارهای نویسندگان ۳۰ تا ۴۰ سال بیشتر منتشر میشود؛ این یعنی پوستاندازی ادبیات و جوان شدن نویسندگان.
او افزود: موضوع دیگر توجه نویسندگان به یک مدل ژانر تاریخی و اجتماعی است که اگر بخواهیم در ردیف رمانهای جدی دستهبندی کنیم، حجم بزرگی از داستانهای نویسندگان ایرانی را تشکیل میدهد و ظاهرا علاقه زیادی به این ژانر وجود دارد. بیشتر هم حول و حوش تاریخ معاصر است. تعبیر شخصی خودم از این اتفاق این است که مردم به این موضوع علاقه دارند و ذهنشان درگیر تاریخ معاصر است زیرا اتفاقهای مهمی که در عرصه سیاسی ما افتاده عمدتا نتیجهای را که مردم میخواستند در برنداشته است و به این دلیل به اتفاقهای تاریخی- اجتماعی علاقه پیدا کردهاند. به گمانم جوانتر شدن نویسندهها، ورود معنادار زنان به عرصه نویسندگی و پرداختن به ژانر تاریخی و اجتماعی مهمترین مسائل ادبیات داستانی امروز ما است.
عباسی درباره اینکه جوان شدن نویسندگان چه تأثیری بر جریان ادبیات داستانی ما خواهد داشت، بیان کرد: اینها همه پیشبینی و حدس و گمان است؛ راستش را بخواهید زمانی که به کل جامعه جوان ایرانی نگاه میکنم، گاهی خیلی امیدوار میشوم و گاهی خیلی ناامید، یک چیز عجیب و پارادوکسیکال در ذهنم است؛ گاهی شاهد چیزهایی هستم که خوشحال و امیدوار میشوم این نسل میتواند کاری انجام دهد و گاه شاهد شتابزدگیها و روبنایی دیدن مسائل در همه کنشهای اجتماعی و رفتاری هستم که نمیتوانم امیدوارانه به این نسل نگاه کنم. در مجموع شتابزدگی نسل جوان داستاننویسی ما را تهدید میکند زیرا میخواهد خیلی زود نتیجه بگیرد و خیلی زود همه چیز انجام شود و تهدید بعدی روبنایی دیدن مسائل است در حالی که در ادبیات و هنر باید به مسائل عمیق نگاه کنیم اما هنرمندان جوان در همه چیز تحت تأثیر فضا و جو حاکم بر جامعه قرار میگیرند و جوزده به مسائل نگاه میکنند.
نویسنده «دختران خانه شماره ۱۷»، «بازیگوش» و «دختر لوتی» سپس بیان کرد: جامعه ما پوستاندازی کرده و از یک انقلاب فراگیر، جنگ و مسائل دیگر گذشته است، نسل امروز دیگر آن جنبههای آرمانگرایانه نسل قبلی را ندارد و واقعگرایانهتر به مسائل نگاه میکند که نقطه قوتش است. همچنین به واسطه تکنولوژی ارتباط بیشتری با جهان دارد، سطح سواد نویسندگان این نسل بالاتر رفته و زبان بلدند و اگر به مصرفکننده هنر جهان و کپیبردار از هنر جهان تبدیل نشوند، میتوانند نگاه تازهای را وارد هنر و ادبیات کنند.
شهریار عباسی درباره اتفاقات خوب و بد ادبیات و کتاب در سال ۱۴۰۰ هم گفت: کل جامعه جهانی به خاطر بیماری کرونا ایست قلبی داشته و این بیماری بر تمام کارها اثر منفیای گذاشته است اما به صنعت نشر که نگاه کنیم میبینم ضربه بیشتری به آن زده است. انتشار ادبیات داستانی یک نوع سرمایهگذاری است و گرانی شدید کاغذ و هزینههای بالای انتشار کتاب هم باعث شده ناشران به نویسندگان جوان اعتماد نکنند و یا آنها را به سمت دیگری ببرند و در جهت ادبیات بازاری حرکت کنند. در عین حال که میدانند این نوع ادبیات، ادبیات ماندگار و عمیقی نیست و فقط به خاطر استقبال مردم سراغ آن میروند. زمانی که کل صنعت نشر و اقتصاد مردم دچار مشکل میشود، ادبیات خلاقه و هنر که در بخش انتهایی هرم مازلو قرار دارد، مورد توجه نیست.
نویسنده «زنی پنهان در میان واژهها» و «سایههای بلند» در ادامه خاطرنشان کرد: در چند سال اخیر در عرصه ادبیات و هنر و نشر مانند بقیه عرصهها مشکل داشتیم و فکر میکنم راهحل فوریای برای حل این مشکلات نیست، فکر میکنم مسئولان هم علاقهای به گسترش فرهنگ و هنر و ادبیات مستقل ندارند و کاری برایش انجام نمیدهند. یکی از مشکلات ما متأسفانه مسئولان فرهنگ و هنر هستند که در بخش رسمی ترجیح میدهند به کارهای تعریفشده و تبلیغاتی و کارهایی که خودشان فکر میکنند، مفید است، پر و بال بدهند و هزینه کنند و با ادبیات و هنر مستقل کاری ندارند. ادبیات مستقل نیش میزند، کارش اعتراض، غر زدن، دیدن و بزرگکردن عیبتها و هشدار دادن است.
0 دیدگاه